۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

تسلیت به مسئولان صدا و سیما، روایتی از همایش چهره های ماندگار مهندسی ایران

چند ماه پیش خانمی از طرف شرکت . . . به شرکت زنگ زد و به من برای این که به عنوان چهره ماندگار مهندسی انتخاب شدم تبریک گفت. گفت که آن شرکت به عنوان برگزارکننده همایش بوده و همایش اول اردیبهشت 89 با حضور مقامات دولتی در سالن همایشهای صدا و سیما برگزار می شود و نهایتا این که فرمهایی را فکس کرد که در آن اطلاعات شخصی و سابقه کاری و اطلاعات شرکت خواسته شده بود که آنها را پر کرده و برایشان فرستادیم.

چندی بعد دوباره تماس گرفتند و گفتند اگر بخواهید عکس و مشخصات و سابقه کاریتان در کتاب چهره های ماندگار چاپ شود فلان قدر بدهید اگر بخواهید در حین سخنرانی سخنرانان، مشخصات و تبلیغات شرکتتان روی اسکرین نمایش داده شود بهمان قدر و اگر مجری مراسم از شما تقدیر کند فلان قدر و نهایتا اگر بخواهید به عنوان چهره ماندگار روی سن رفته و تندیس بگیرید . . . ریال بدهید. من هم با گفتن این که باید در هیات مدیره مطرح کنم آنها را به بعد موکول کردم و با بچه های هیات مدیره هم روی این موضوع خندیدیم اما فکر کردیم همایش دولتی است ولی این شرکت برگزارکننده دارد شیطانی می کند. بعدا هم چند بار از طرف آن شرکت تماس گرفتند و ترغیب کردند که این کتابچه در کشور پخش می شود و هر بار هم پاسخ دادم که هیات مدیره با هزینه تبلیغات مخالفت کرده تا این که هفته پیش کارت شرکت در مراسم به علاوه کارت مجوز حراست صدا و سیما برای ورود به مراسم برایمان پست شد و نهایتا روز چهارشنبه به آنجا رفتیم.

شما تندیس داشتید؟

در ورودی سالن دختر خانمی پشت میز بود و جلویش تعدادی کارت همایش بود که معمولا در سمینارها برای نصب روی سینه یا به صورت گردن آویز به شرکت کنندگان داده می شود. کارت ورودم را به وی نشان دادم و کارت گردن آویز خودم را خواستم که گفت: “شما تندیس داشتید؟” گفتم نه و گفت که فقط برای آنها که تندیس داشتند صادر شده.

کتابچه ای هم به شرکت کنندگان دادند با عنوان چهره های ماندگار مهندسی ایران که بیشتر از خنده گریه آور بود. تقریبا هر صفحه به یک چهره ماندگار اختصاص داده شده بود (البته با پول) که شامل نام، مدرک تحصیلی و سوابق کاری بود. اکثرشان مدیران پیمانکاران شهرستانی بودند بعضی از آنها مدرک تحصیلیشان دیپلم بود که در چندین سال قبل شرکت تشکیل داده بودند و در میان این چهره های ماندگار مهندسی ایران جوان متولد دهه شصت نیز به چشم می خورد.

میهمانان نیمه دولتی مراسم نیز اقای مهندس باهنر و مهندس مقیمی رییس کمیسیون عمران مجلس و معاون وزیر راه بودند. اواخر زمان اهدای جوایز، یک آقای مهندس مسن از خوزستان که ظاهرا از اصل ماجرا بیخبر بود با اعتراض روی سن رفت و به مهندس باهنر برای این که به هیچ چهره ماندگاری از خوزستان تندیس داده نشد اعتراض کرد او هم این بنده خدا را به برگزار کننده همایش در ردیف جلو ارجاع داد. برگزارکننده همایش هم توجیه دروغی کرد که ما با ارگان مربوطه مکاتبه کردیم جواب ندادند!!!!

مهندس بیچاره چنان از اینکه به خوزستان توهین شده عصبانی شده بود که با صدای بلند مجلس را به هم زد و در حالی که کتاب را بلند کرده بود به برگزارکننده همایش گفت بزنم زمین؟ بزنم زمین؟ بعد هم با عصبانیت در حالی که غرغر می کرد و از سالن بیرون می رفت در بالای سالن کتاب را جلوی همه محکم به زمین کوبید. شرکت کننده دیگری نیز با کتاب به جلوی سالن آمد و کتاب را باز کرده و به مهندس باهنر گفت من فقط این را به شما نشان می دهم که این آقایی که به عنوان چهره ماندگار در اینجا ثبت شده مدرکش دیپلم است و آن یکی متولد 1366 است.

آخرش هم من بعد از پایان سخنرانی رییس کمیسیون عمران مجلس رفتم و به او گفتم که متاسفم که یک کشور 70 میلیونی کسی می تواند این چنین همه را سر کار بگذارد و با گرفتن پول آدمها را چهره ماندگار مهندسی کند. از او پرسیدم بانی همایش چه کسی بود؟ آیا وزارت نیرو بود یا معاونت برنامه ریزی ریاست جمهوری یا وزارت نیرو یا بالاخره کی چرا نماینده ای از جانب آنها در جلسه نبود. من نمیدانم آیا واقعا همین شرکت خودش سالن کرایه کرده و هزینه مراسم به علاوه سودش را هم از شرکت کنندگان یا به عبارتی این چهره های ماندگار مهندسی دریافت کرده است؟ یعنی می شود در یک کشور با این همه دستگاههای عریض و طویل پلیس و اطلاعات یک چنین کاری کرد؟.

جالب است که این چهره های ماندگار که اکثرا از اهالی جنوب و غرب کشور بودند بعد از گرفتن تندیس از دست مهندس باهنر کنار آنها می ایستادند و عکسی برای ثبت در تاریخ هم می گرفتند.

با بغل دستی ام در مراسم صحبت می کردیم که آدم به همه جایزه هایی که در تلویزیون به افراد داده می شود شک می کند که نکند پشتش همین باشد.

واقعا که این مملکت را خدا نگه می دارد وگرنه مملکتی با این همه ناراستی و دروغ چگونه می تواند سر پا بایستد؟ من نمیدانم آیا مهندس باهنر یا رییس کمیسیون عمران مجلس قبلا چک نکرده بودند که برگزار کننده همایش کیست و بانی چه کسی است دبیرخانه همایش در کدام نهاد مستقر بوده و این ها با چه معیارهایی انتخاب شده اند.

به هر حال ضمن تاسف برای اساتیدی که درس مهندسی به ما دادند و ضمن خجالت از اساتیدی مانند مهندس علی اکبر معین فر یا قالیبافیان یا علی کاوه به آقایان صدا و سیما بروز این واقعه را تسلیت می گویم. واقعا اگر در این مملکت که چنین کارهایی می کنند روزها که به سر کار می رویم کلاه از سرمان برنمیدارند و لباس از تنمان بیرون نمی کنند باید شبها دو رکعت نماز شکرانه بجای بیاوریم.

خدا بخیر کند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر