مدتی پیش مطلبی در وبلگ آقای عبداله شهبازی در مورد احتمال بروز جنگ داخلی خواندم که عین مطلب را برایتان می آورم:
" در تحليل حوادث پنج ماه و نيم اخير ايران بايد عالمانه و منصفانه انديشيد. ابتدا بايد «پديده» را شناخت و سپس براي «درمان» آن چاره جست. اگر تحليلگر سياسي، از سر جهل يا تعصب يا يکسويهبيني يا غرض، «پديده» را غلط تعريف کند، راهکارها نيز غلط خواهد بود. در ماههاي اخير تلاشي عامدانه، هم از سر غرور و جهل و تعصب، هم از سر غرض، ميبينم که ميکوشد صورت مسئله به درستي شناخته و تعريف نشود تا آتش شعلهورتر و تحولات چارهناپذير شود.
آنچه ميبينم «شورش» نيست زيرا با سرکوب و برخوردهاي خشن اوّليه کاهش نيافته؛ عميقتر و گستردهتر شده. مقطعي نبود، تداوم دارد. فرو نمينشيند، اوج ميگيرد. محسن حسام مظاهري درست ميگويد که حوادث 13 آبان 1388 نقطهعطفي در تحولات پس از شروع جنبش اعتراضي به انتخابات است. من نيز سير تحولات را اينگونه ميبينم.
در يکي دو روز اخير با دوستان متعدد صحبت کردم. با تلفن. به جدّ تأکيد کردم که ميخواهند حوادث جاري را «شورشهاي خياباني» بنمايانند و با راهکارهاي مختص به اين پديده با آن برخورد کنند. صورت مسئله را بايد درست تعريف کرد. آنچه ميگذرد «شورش» نيست؛ «انقلاب» است و راهکارهاي خود را دارد. يقين دارم اين سخنان پژواکي نخواهد يافت، از اينرو در وبلاگم مينويسم. برخي اين سخن را دلنشين نمييابند ولي واقعيت را بايد گفت. تحليلگراني هستند که آنچه را من ميبينم ديدهاند ولي جسارت بيان آن را ندارند. بايد جسور بود و گفت. من مسئولم. من نگران آنم که در ماههاي آينده روزنههايي که امروز باز است براي هميشه مسدود شود و بر ايران آن رود که محسن حسام مظاهري، و بسيار کسان همچون او، نگران وقوع آناند: جنگ داخلي"
این پیش بینی تا چه حد می تواند صحت داشته باشد؟ نظر خاصی ندارم اما می دانم که در این شرایط باید هوشیار بود و نباید گذاشت این حرکت خودجوش مردم به بیراهه رود.
دوستان، نباید فراموش کنیم که هنوز قشر عظیمی از این جامعه مذهبی هستند و یکی از بزرگترین جنگهای تاریخ به دست افرادی از این دست روی داده است. اگر ما خواهان اصلاح هستیم عده ای مجدانه در پی بقای نظام دینی هستند. اگر ما، کسانی که بدنبال اصلاحات اساسی برای ایرانی بهتر هستیم، از هزار و یک قشر متفاوتیم آنها با اینکه عدای قلیل هستند همه یک ایده و نظر یکسان دارند و برای زسیدن به اهدافشان به هر کار غیر منطفی و اخلاقی دست میزنند . پس باید هوشیار باشیم و با منطق و استدلال و رفتارمان نباید بگذاریم که مردم در برابر مردم قرار گیرند. آنها هر چقدر که از نظر ما در اشتباه باشند به هر حال جزیی از این جامعه هستند، جزیی که متأسفانه تنها خود را بر حق می دانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر