۱۳۸۹ تیر ۲۷, یکشنبه

"به آرامی آغاز به مردن می‌كنی"

احمد شاملو

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر سفر نكنی ،
اگر كتابی نخوانی ،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی ،
اگر از خودت قدردانی نكنی...


به آرامی آغاز به مردن می‌كنی ،
زمانی كه خودباوری را در خودت بكشی ،
وقتی نگذاری دیگران به تو كمك كنند...


به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر برده‏ عادات خود شوی ،
اگر همیشه از یك راه تكراری بروی ،
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی ،
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نكنی ،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی...


تو به آرامی آغاز به مردن می‏كنی
اگر از شور و حرارت ،
از احساسات سركش ،
و از چیزهایی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند ،
و ضربان قلبت را تندتر می‌كنند ،
دوری كنی...


تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر هنگامی كه با شغلت‌ یا عشقت شاد نیستی ، آن را عوض نكنی ،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی ،
اگر ورای رویاها نروی ،
اگر به خودت اجازه ندهی ،
كه حداقل یك بار در تمام زندگیت
ورای مصلحت‌اندیشی بروی...

امروز زندگی را آغاز كن

امروز مخاطره كن

امروز كاری كن

نگذار كه به آرامی بمیری
شادی را فراموش نكن

مدرسه دولتی و ...

مدیر : خانم اگه میخوای اسم دخترت رو بنویسی باید صدو پنجاه هزار تومن

بریزی به حساب همیاری...

زن : مگه اینجا مدرسه دولتی نیست !؟

- اگه دولتی نبود که می گفتم یک میلیون تومن بریز!!زن : آقا آخه مدارس دولتی نباید شهریه بگیرن!- این که شهریه نیست اسمش همیاریه!

زن : اسمش هر چی هست.تلویزیون گفته به همه مدارس بخشنامه شده که مدارس

دولتی هیچگونه وجهی نمیتونن دریافت کنن!

- خب برو اسم بچت را تو تلویزیون بنویس!! اینقدر هم وقت منو نگیر...

زن : آقای مدیر من دوتا بچه یتیم دارم! آخه از کجا بیارم ؟!!

ـ خانم محترم! وقتی وارد اینجا شدی رو تابلوش نوشته بود یتیم خونه یا مدرسه؟!

آهای مستخدم،این خانم رو به بیرون راهنمایی کن!!

...

زن با چشمهای پر اشک منتظر اتوبوس واحد بود...

اتومبیل مدل بالائی ترمز کرد...

روزنامه ای که روی صندلی جا مانده بود رو برداشت و بهش خیره شد :

کمیته مبارز با فقر در جلسه امروز ...

ستاد مبارزه با بیسوادی ...

تیتر درشت بالای صفحه نوشته بود : با ۲۰۰۰۰۰ زن خیابانی چه می کنید !؟

زن با خودکاری که از کیفش بیرون آورده بود عدد را تصحیح کرد:

با ۲۰۰۰۰۱ زن خیابانی چه می کنید !؟

۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

استخدام بی سابقه همسر یکی از اعضای دفتر ریاست جمهوری در بیمارستان دولتی بانک ملی

علی رغم ابلاغ رسمی دولت در عدم استخدام افراد در سازمانها و ادارات دولتی تا 10 سال آینده , خبری که در هفته های اخیر در بیمارستان بانک ملی بین پرسنل کادری و قراردادی دهان به دهان می چرخد از استخدام رسمی و نه قراردادی همسر یکی از اعضای دفتر ریاست جمهوری بنام خانم میم بعنوان پزشک طی نامه رسمی دفتر ریاست جمهوری به ریاست بیمارستان بانک ملی است.

نامبرده که متولد 1362 است بدون گذراندن طرح پزشکی خود و با تماس تلفنی دفتر ریاست جمهوری به واحد گزینش بیمارستان مربوطه بدون گذراندن دوره گزینش در این بیمارستان استخدام گردید.لازم به ذکر است در پرونده استخدام نامبرده ادرس منزل و نام معرف کاملا خالی است.این موضوع در حالی محقق می شود که در چند ماه گذشته این بیمارستان دولتی بدلیل داشتن نیروی مازاد پزشکی اقدام به اخراج پارهای از پزشکان قراردادی خود , پس از 8 سال همکاری نمود.

با رفتن 150 پرسنل شرکت نفت مرکزی مشکل تهران حل نمی شود . بیخود مردم را آواره نکنید.

بدنبال ابلاغ بخشنامه دولت در خصوص خروج شرکتها از تهران در تاریخ 29 /2/1389 یکی از شرکتهایی که پرسنل دفتر مرکزی آن باید تهران را ترک کند شرکت نفت مرکزی می باشد.

http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=99491

حال در این جا به شرح دلایل ناکارامدی این طرح می پردازیم:

باید به این نکته توجه داشت که شرکت نفت مرکزی شاید کلا 150 نفر پرسنل در تهران داشته باشدودر 19 استان مشغول فعالیت است با انتقال این شرکت به هر جای دیگر جز اختلال در کارهای مناطق وابسته و بازنشستگی افراد کاری وبا تجربه نیز هجوم برخی از افراد به مناطق شاهد چیز دیگری نیستیم وضمنا سبب بیکاری ده ها نفر از پرسنل قراردادی می شویم.

علاوه بر آن انتقال نفت مرکزی و فلات قاره از تهران میلیاردها تومان هزینه در بر دارد تا صرف ساختمان و زمین و مسکن و هیاب و ذهاب و ایجاد زیر ساخت ها نمایند از این گذشته این کار منجر به افزایش تورم در شهرها و مناطق هدف خواهد گردید .بهتر است این کار بصورت تدریجی و داوطلبانه و در چارچوب مصوبه هیئت دولت صورت گیرد.

آیا مسئولان محترم-دولتمردان- نمایندگان مردم در کرسی های دولتی هنگام تصمیم‌گیری برای خروج شرکتهای دولتی از تهران به موارد ذیل توجه داشته اند؟
1. آیا دروازه های تهران را بسته است؟ آیا دور تهران دیوار کشیده اند؟ یا خندق کنده شده؟
2. آیا جلوی مهاجرت روستائیان و اتباع خارجی (افغانی ها) به کلان شهر تهران گرفته شده است؟
3. هر ساله چند نفر به تهران مهاجرت می کنند؟
4. آیا مهاجرت شهرستانی هایی که عمدتاً قشر فاقد تحصیلات (زیر دیپلم یا حداکثر دیپلم) یا دانش فنی هستند و به همین علت در شهر خود امکان اشتغال نداشته اند، به تهران ممنوع است؟
5. آیا با ورود این جمعیت غیر مفید، شهر تهران رو به تعالی پیش خواهد رفت؟ یا بر معضلات افزوده می شود؟ این جمعیت اکثراً در جنوب شهر ساکن می شوند. کافیست نگاهی به صفحه حوادث روزنامه ها بیندازید تا ببینید که ریشه بیشتر حوادث ناخوشایند از جنوب شهر تهران می باشد.
6. آیا با انتقال تعدادی از کارکنان دولت (که عمدتاً تحصیلات بالای دیپلم دارند) به شهرستانها مشکل ازدحام جمعیت تهران حل می‌شود؟
7. آیا صرف خارج کردن تعداد محدودی از کارکنان دولت (که آن هم فقط یک بار عملی است) جلوی رشد بی رویه و جمعیت تهران را می گیرد؟
8. آیا انتقال شرکت با پرسنلی که عمدتاً اهل تهران هستند، همه پرسنل به شهرستانها مهاجرت خواهند کرد؟
الف_ اگر خیر، که با این کار زندگی و کاشانه مردم بیچاره از هم پاشیده می شود
.
ب _ اگر بلی، که با این کار به هدف اصلی خود یعنی "اشتغالزایی" در شهرستانها نخواهید رسید چرا که شرکت با پرسنلش منتقل شده و یکباره نیروی کار جذب نخواهد کرد. دیگر اینکه در وزارت نفت رسم بر اینست که پرسنل از طریق آزمون علمی استخدام شوند نه اینکه نیروهای بومی بدون تحصیلات و تخصص لازم (صرفاً برای ایجاد فرصت شغلی برای بومی ها) استخدام شوند
.
9. آیا به انتقال سطحی نگریسته شده است؟ یک شبه تصمیم گرفته شده؟ آیا مردم، می توانند فرزندان دانشگاهی یا شاغل در شرکتهای خصوصی و دولتی خود را در تهران جا بگذارند و خود بروند؟ این به متلاشی شدن زندگی کارمندان وزارت نفت کمک نمی کند؟
10. آیا خروج شرکتها و کارخانجات صنعتی (با توجه به تعداد بیشتر آنها) و تمرکز آنها در شهرستانها تاثیر بیشتری جهت خروج جمعیت از تهران و ایجاد اشتغالزایی در شهرستانها به طور دائمی تر نخواهد داشت؟ البته با در نظر گرفتن شرایط شاغلان و انتقال طولانی مدت به نحوی که لطمه ای به زندگی احدی وارد نشود.
در پایان لازم به ذکر است لازمه انتقال این است که ابتدا مقدمات و زمینه های لازم برای پرسنل فراهم شود چون در غیر این صورت مانند تمام طرحهای بدون کارشناسی گذشته با شکست مواجه خواهد شد
.

سایه آوارگی و اخراج بر بالای سر 200 نفر از پرسنل دفتر مرکزی شرکت پترو پارس

بدنبال ابلاغ بخشنامه دولت به شرکتهای تحت پوشش خود در تهران در ضرورت انتقال این دفاتر به شهرستانها , شرکت پتروپارس با ابلاغ این موضوع به 200 نفر از کارمندان و کارشناسان دفتر مرکزی خود (ساختمان سعادت آباد) رسما از انان خواست با توجه به تصمیم دولت ومدیران این شرکت در فروش ساختمان دفتر مرکزی و انتقال آن تا پایان تابستان به بوشهر , ان دسته از پرسنلی که مایل به کار در دفتر بوشهر نیستند بدنبال یافتن شغل دیگری باشند که این موضوع علاوه بر بروز مشکلات خانوادگی (با توجه به شاغل بودن زوجها و تحصیل فرزندان )منجر به افزایش قشر بی کار و بروز مشکلات دیگری در سطح شهر تهران می شود.

شركت پتروپارس توسط شركت سرمايه‌گذاري نفت و پيرو مصوبه شوراي عالي اقتصاد درتاريخ 15/10/1376 مبني بر واگذاري اجراي طرح توسعه فاز 1 پارس جنوبي به يك شركت پيمانكارعمومي با سرمايه ايراني به روش بيع متقابل، در 7 بهمن 1376 به ثبت رسيد. سپس شعبه شركت پتروپارس در 19/8/1377 به شماره ثبت 2213 در ايران ثبت گرديد. در حال حاضر 100 درصد سهام شركت پتروپارس متعلق به شركت نيكو از شركت‌هاي وابسته به شركت ملي نفت ايران مي‌باشد.

پس از اجراي موفقيت‌آميز پروژه فاز يك, شركت پتروپارس در مناقصات پروژه فازهاي 4و 5 و پس از آن پروژه فازهاي 6.7و8 شركت كرد. پروژه هاي مذكور به سببب پيشنهاد فني مطلوب و قيمت مناسب پتروپارس بر عهده اين شركت قرارگرفت. در حال حاضر اين پروژه‌ها انجام گردید و محصولات آن به بازارهاي داخلي و بين‌المللي فرستاده می شود. شركت پتروپارس هم‌اكنون در دو پروژه ديگر به نام‌هاي فاز 12 و كمربند نفتي اورينكو ونزوئلا نيز فعاليت مي‌نمايد.