در طی سالهای اخیر در کلیه سریالهای تلویزیونی حضور نیروی انتظامی نه در جهت حل و فصل منازعات بلکه جهت دستگیری و تادیب متهمین بطور محسوسی به چشم میخورد.که این حکایت از این دارد که کلیه ایرانیان در طول زندگی خود حد اقل چند بار باید پایشان به کلانتری ها و دادسرا ها بکشد.با مشاهده این سریالها به چند نکته می توان پی برد:
1- چرا نیروی انتظامی باید در کلیه منازعات خانوادگی و اجتماحی کوچک و بزرگ دخیل شود؟
2- چرا کوچکترین اختلافات در خانوادههای ایرانی در سریالها همواره به سوی جنایت یا تخلف سوق داده می شود که نیاز به حضور نیروی انتظامی اینگونه توجیح شود؟
3- چرا اکثر مشکلات مالی در سریالها به سوی تخلفات دامنه دار پیش میرود.؟
4- چرا اکثر متهمین این سریالها پس از دستگیری و قبل از محاکمه جرم خود را پذیرفته و اظهار ندامت و طلب حلالیت میکنند؟.
5- چرا پرسنل نیروی انتظامی در سریالها روز به روز تیپ سوپر استارها را به خود میگیرند؟
6- چرا رفتار ایشان در مقابل متهمین سریالها با رفتار واقعی انها در سطح جامعه تفاوت دارد؟
7- چرا نیروی انتظامی در تلویزیون خود را بیشتر پا بند قانون در مقابله با متهمان میداند حال انکه در جامعه چنین نیست؟
8- و چرا مقابله با نیروی انتظامی در سریالها برای متهمین اصلی گناه نابخشودنی و اکثرا مرگ اور است؟
در پایان سئوال من این است که آیا میزان جرم و جنایت در ایران اینقدر که در سریالهای تلویزیونی میبینیم زیاد است یا صدا و سیما اصرار در حضورنیروی انتظامی در کلیه شئونات و زندگیهای ما ایرانیان دارد؟ آیا ایرانیان اینقدر جرم سازند که باید دائما توسط نیروی قهریه دولت کنترل شوند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر